کاروان

رفتم که رفتم

از برت دامن کشان

رفتم ای نامهربان

از من آزرده دل

کی دگر بینی نشان

رفتم که رفتم

از من دیوانه بگذر

بگذر ای جانانه بگذر

هرکه بودی هرکه بودم

بی خبر رفتم که رفتم .

          ****

شمع بزم دیگران شو

جام دست این و آن شو

هرکه بودی هرکه بودم

بی خبر رفتم که رفتم

رفتم که رفتم .

بعد از این بعدازاین

کن فراموشم که رفتم

دیگر از دست تو

می نمی نوشم که رفتم

با دلی دردآشنا

گشتم از دامت رها

بی وفا

بی وفا

بی وفا

رفتم که رفتم  

        **

 

                        سوزلر : معینی کرمانشاهی

 

                        ******

 

صبح زیبایی ست ! دخترم تمرین تارآذری میکند و از علی تجویدی این ترانه ی فارسی را در دستگاه تارآذری اجرا می کند . قبل از اینکه از جا برخیزم قطره اشکی گرم نثار بالش زیر سرم کردم . ...................... خسته نباشی دختر گلم . امیدوارم در ارتقای موسیقی آذربایجان سهمی بزرگ داشته باشی .

 


 

 






+   کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ٧:٤۱ ‎ق.ظ ; ۱۳٩۱/٧/٩

design by macromediax ; Powered by PersianBlog.ir